من ازدواج کردم بابام مریضه خودم خیلی طعنه شنیدم ک بابات مشکل اعصاب داره بابام تو جنگ اینطور شده
دارم درس میخونم تا افتخار خاهرم شم نزارم کسی از گل بهش نازک تر بگه و بعضی وقتا اعصابم خورد میشه کلی حرفش میزنم ک اونم درسشو بخونه
بعضی وقتا نمیکشم حجم از فشار رومو اون هم خیلی برای ت نارحت میشه برا همینه ک نخاسته صحبتاتو ادامه بدی ناراحت نشو ازش اتفاقا کسی ک ب فکرته غصته میخوره اونه