من از مجردی شاغل بودم
الامم که ازدواج کردم کارمند بودم
تااینکه باردار شدم میرفتم سرکار تا دوماهگی
یهو فهمیدم بچه هام دوقلو ان و بدنم ضعیف و کارم سخت و فکری...
دیگه نرفتم ولی چون فشار کارم بالاست چیزی تو محل وار من به اسم استعلاجی نداریم سریع جایگزین میکنن.
الان شوهرم داشت میرفت اداره خوابم نمیومد گفتم منو برسون خونه ی مامانم دیدم همه میرن سرکار یه حس بد و پوچی بهم دست داد که چرا من خونه نشین شدم
حقوق نمیگیرم
خیلی حس بدی دارم
هم قبلا تو هزینه های خونه کمک میکردم هم پول تو جیبی خودمو داشتم الان احساس سرباری میکنم