سالگرد داداشمه.خیلی حالم گرفته اس بازم یاد حرف ی عوضی افتادم یادمه چند روز بعد چهلم داداشم بود با یکی رفته بودیم سرخاک داداشم من داشتم گریه میکردم حالم داغون یهوو برگشت گفت دیگه چهلم هم گذشت می‌دونی الان مورچه ها تمام بدنشو خوردن دیگه هیچی نمونده ازش همشو خوردن دیگه اون زیر هیچی نیست من هیچی نتونستم بگم داشتم آتیش می‌گرفتم فقط زار زدم انقد جیغ زدم دلم میخواست نابودش کنم چجوری تونست ب ی خاهر داغدار اینجوری بگه آخه یعنی اگه داداش خودشم بمیره ب همین راحتی میگه بدنشو مورچه ها خوردن تموم شده
خانم‌های عزیزم ممنون میشم
لطفا یک صلوات واسم بفرستید
به نیت حاجت رواییم آرامش بهم برگرده مشکلم حل بشه 🙏😭♥️
انشالله خداوند متعال صدبرابرشو به دل مهربونتون برگردونه
اون چهره اش ک با خنده و ذوق داشت
می‌گفت دیگه مورچه ها بدنشو خوردن تموم شده هیچ وقت یادم نمیره هیچ وقت
عجب ادم روانی بوده
پست فطرت جیگرم داره میسوزه
ای لعنت بهش ،قلبم به درد اومد
روحش قرین آرامش باشه درد بزرگیه
خدا بهتون صبر بده
چه نسبتی باهات داشت؟
عقلش کم بود یا دشمنت بود؟! عجبا
روح برادرت شاد .خدا صبر بده بهتون .
چقدر بیشرف و عوضی بود یارو
خدا رحمتش کنه🖤🌹
وقتی جنازه از خودت نباشه
حلوا به دهنت شیرین میاد
همه مردم همینن 🥲
تسلیت میگم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز