بچه ها سه ساله ازدواج کردم تو یه حیاطم با مادرشوهرم از وقتی که ازدواج کردم خانواده شوهرم با من لج بودن از من خوششون نمیومد و دوستم نداشتن و نه بدی کردم به کسی نه چیزی سرم تو کار خودمه ولی اونا با من لج هستن تعدادشون هم زیاده دائما خونه مادرشوهرم هستن بعد از اول عروسی تو خونه خیلی دعا و اینجور چیزا پیدا میکردم چون در خونه بازه میزارم باز میرم بیرون برمیگردم اعتقاد نداشتم مینداختم آب میرفت از اول ازدواج یه روز خوش نداشتم با شوهرم همش دعوا و جنگ تو خونه تا دو سه ماهه دیدم همش مریض میشم دائما یه جام درد میکرد کسل و بی حال از شوهرم میترسیدم میومد خونه حالم بد میشد و دیدم واقعا فقط من خوابیدم تو جا فکر کنید صبح تا شب تو جا میخوابیدم دیگه پیگیر شد مادربزرگم دیدم طلسم گرفتن یکی از اعضای خانواده شوهرم فقط برای من که طلاق بگیرم و مریض بشم و هر کاری کردم اسم طرف رو نگفت چند جا دیگه هم سوال کردم دقیقا همین حرف رو زدن که کاری برام کردن خیلی هم سنگین دعا و اینا نبود طلسم بود خلاصه فعلا باطلش کردن ولی نمیدونم چیکار کنم باز میرن میگیرن آخر فکر کنم کار به طلاق بکشه از دست اینا خسته شدم بعضی وقتا میگم بزار طلاق بگیرم برم راحت بشم نمیزارن که نمیزارن زندگی کنم خستم کردن
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
عزیزم رفت و آمدت رو قطع کن باهاشون اگه اومدن تنهاشون نذار تا نتونن چیزی توی خونه ت جاسازی کنن
چشم عزیزه دلم ولی شوهرم لج میکنه یعنی یکی برای مادرش میاد و دائما خونه مادرش پر از همونه خواهر و برادر و هر کی فکر کنید منم باید برم اونجا حالا بگم نه شوهرم لج و قهر و بدرفتاری میکنه و زندگی رو جهنم اینو که انجام داده بودن برده بودن چال کرده بودن قبرستون خونه رو هواسم باشه چیزی نباشه اینجوری میرم انجام میدن من نمیدونم فازشون چیه اصلا منم طلاق گرفتن چی میدم بهشون