فکر نمیکردم یه روزی آنقدر از پدر و مادرم متنفر بشم یعنی سعی میکنم متنفر نباشم ولی حس میکنم احساسم بهشون قبلا ک ۱۰۰ درصد بوده الان شده ۶۰ درصد
تا حالا چند بار اومدم خونشون هم مامانم هم بابام دعوامون شده بهشون گفتم من میرم دیگه بر نمیگردم گفتن برو تورو خدا فقط برو البته با دعوا
الان بچم ۳ سالشه هفته ای ۱ بار میام بابام از خواب بیدار شده داره سر مامانم داد میزنه یا حضرت عباسسس این بچه حالا بیدار میشه داد میزنه همسایه ها ناراحت میشن ما آسایش نداریم از دست این بچه
بعد زنگ زدم به شوهرم میگم بیا دنبالمون شوهرم میگه ساعت ۱۲ با بابات بیا بهش گفتم بابام امشب نمیاد بعد بابام داره داد میزنه چرا میرم دو ساعت دیگه
واقعا ازشون متنفرم دلم نمیخواد ببینمشون فکر ممیکردم یه روزی مثل غریبه ها بشن برام