بمون سره خونه زندگیت شوهرت اگر قراره بین شما مادرشو انتخاب کنه بزار اون باشه که میره برا جدایی تو بمون بگو تا وقتی اسمم تو شناسنامته هیچ جا نمیرم خرجمم میدی اولا که معلوم نیست وضعیت پدرشوهرت چجوری بشه با رفتن الانت حتی اگر مادرشم کوتاه بیاد شوهرت کوتاه نمیاد و لج میکنه عمه من ۳۰ سال با مادرشوهر خواهرشوهر و مادر بزرگ شوهرش زندگی کرد اما خودش مثل ملکه ها بود اونا انگار نوکر کلفتش هستن خونه زمین همه چیزم بهشون دادن کسی از ترسش جرات نداشت حرف بزنه تا بدبختا یچی میگفتن این میگفت من شما رو نگهداشتم و خونشونو تو شیشه میکرد حالا اونا اصلا نخواستن این بره باهاشون زندگی کنه چون پول نداشتن خونه نداشتن رفتن سر بار اونا شدن
نقشه مستقیم نه ولی مادرشوهرغیرنستقیم باعث اینکارشد شوهرم میگفت یشب پیشس بیمارستان وایسامیگفت نه نمیتونم تنها بهش گفت یروزتوببرش دکتر گریه کردگفت نه من تنهایی بلدنیستم هیچکارکنم اونقداشک تمساح ریخت شوهرم باورش شد قیدکارشوزد
