حالا وایستین خودم بگم.....
وقتی بچه بودم دستمو که میکردم ت. دماغم بعد تو دهنم میگذاشتم🤣🤣
یه روز داشتم توی کوچه پیاده روی میکردم ک چند تا ماشین پارک شده بود و شیشه هاشون دودی بود😆😆😆
بعد فکر کردم کسی نیس و دستمو کردم تو دماغم و تو دهنم گذاشتم😂😂
بعد ک متوجه شدم دیدم تو ماشین آدم بوده🫠🫠🤣🤣🤣
خیلی خجالت اوره
😆😆😆
بگین بقیه ی کاراتونو🤣🤣🤣
بزار من بگم
جاریم با مادر پدرش قهر بود بعد ما اقوامیم ابجی اش میشه زن پسر عمه من ک عروسی شون بود
خلاصه مارو دعوت کردن عروسی رفتیم مادر جاریم خیلی راه می‌رفت حرف میزد و خلاصه خوشم نیومد
یه شب خونه جاریم بودیم یه جمع بززرگ منم کلا فراموش کرده بودم این ک دختر همون مادره برداشتم گفتم زری خانم خیلی پررو بود بع ما دستور میداد کجا بشینیم همش توقع داشت دوماد فلان کنه خلاصه گفتم پشت سر عروس و مادره
یدفه دیدم همه ساکت شدن دیدم شوهر خالم زمین داره گاز میزنه
جاریم قرمز شده
یدفه دوهزای ام افتاد 🥲🥲🥲
بچه ها تاپیکو پر بازیدش کنین دیگه بخدا برای همتون دعا میکنم
شکمی حرف زدم بدون در نظر گیری یه چیزهایی خب البته بگم بنده وسط خاله زنک ها، هرزه ها بزرگ شدم گیر یه پسر آشغال بچه ننه لوس افتادم خودخواه رذل نمی خواد بمونه فحشم میده
بزار نگم!😎😂
اگر من گذاشته بودم که هیچ کس تاپیکت رو نمی دید
حباب بینی
