مادرشوهر من هرگز فرزند الویت زندگیش نبوده
سال ها پیشم جدا شده
دیشب زنگ زدم بهش گفتم امشب میخوایم بعد شام بیایم خونت
گفت نه بیاین دور هم یه نیمرور درست میکنیم میخوریم😕
منم گفتم باشه(مادرشوهرم پولداره ها)
با شوهرم رفتیم یه دسته گل و یه کیک گرفتیم
همین که راه افتادیم بریم طرف خونش، زنگ گفت من رفتم خونه دوستم بعدا بیاین😐
دلم میخواد دیگه کادو نبرم براش ، اما نمیخوام شوهرم ناراحت شه
از صبحم اصلا زنگ نزده معذرت بخواد و واسه امشب دعوت کنه
خلاصه قدر مادرشوهراتون رو بدونین