2777
2789

من نه ساله ازدواج کردم .هفت سال اول تو یه ساختمون مشترک بودم با جاری بزرگ و مادر شوهرم. اینم بگم هرچی که بگید کشیدم . هر نوع اذیت و آزاری دیدم ازشون . دوساله از اونجا بیرون اومدم. شوهرم فقط وقتی باهام خوب بود که برای خانوادش خدمات داشتم. هر مریضی پیش میومد کرونا . سکته . خونه تکونی . همه چی من بودم با وجود شش تا خواهری که داشت . خیلی خیلی خیلی خوب بودم براشون . بارها و بارها کارای شخصی پدرشوهرمو انجام دادم بارها و بارها از خودم گذشتم .نمی‌گم کارم خوب بوده . تا اینکه شش ماه بعد از اینکه از اونجا دراومدیم شوهرم هفته ها منو میبرد دوباره برای تمیزکاری و کارای روزمره خونشون . هفته ها اونجا بودم برمی گشتیم سه روز خونه خودمون بودیم. دوباره میرفتیم. خیلی تلاش کردن ما از اونجا نریم و ور دلشون بمونیم اما نشد . برای همین سر لج افتادن با من و برادر شوهر کوچیکم بهم گفت چرا همش گازو می‌سابی میخوای تا بندازم جلوت . منم گفتم زورت به بقیه عروساتون نمی‌رسه به من روزتون میرسه مگه بد کردم مگه فقط گازو تمیز کردم من کل خونتون رو تمیز کردم. یهو برگشت گفت پدر سگ شوهرم بود و هیچ کار و حرفی نزد 

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

بخاطر حرفا و ناحقیشون تا ماه ها گریه کردم بخاطر حق به جانب بودنشون. بخاطر اینکه هیچکس ازم معذرت خواهی نکرد. ناراحتی قلبی گرفتم انقد گریه کردم. چون خیلی خیلی خوبی برای همشون داشتم خیلی زیاد . ارتباطم رو قطع کردم . تا اینکه شب یلدا شوهرم گفت بیا بخاطر من . منم دلم سوخت رفتم . ولی وقتی رفتم بیشتر از همه دلم برای خودم سوخت. همشون یه طرف خونه بودن من یه طرف انگار برنامه ریخته بودن اینجوری باهام رفتار کنن.مادرشوهرم بهم تشر زد گفت مثل پخمه ها نشسته و هیچ کاری نمیکنه . منم راستش فقط سفره رو پاک کردم و اول تا آخر مهمونی حتی ظرف خودمم نشستم . چون قبلا انقد پای ظرفشویی بودم که وقتی میومدم اینطرف تا زانوم خیس بود. خیلی ناراحتم کاش پام می‌شکست نمی‌رفتم . باهاشون عکس نگرفتم خودمو سرگرم کردم . ولی حق به جانب بودنشون اینکه اصلا باهام حرف نمی‌زدن اینکه تشرر بهم میزدن خیلی آزار دهنده بود .شما بودین چه رفتاری میکردین . 

بخاطر حرفا و ناحقیشون تا ماه ها گریه کردم بخاطر حق به جانب بودنشون. بخاطر اینکه هیچکس ازم معذرت خواه ...

دیگه به هیچ عنوان نرو و محلشون نده

شوهرت گفت بخاطر من؟ مگه خاطرت واسش مهم بود و چیزی نگفت

به نمک گیریِ این خلقِ پُر از حیله مکوش که نمک خورده، نمکدانِ تورا می‌شکند!

😠چی جوابش دادی؟

هیچی فقط گریه کردم خواستم جواب بدم شوهرم نذاشت ولی اگه خدایی باشه سرمو رو به آسمون کردم و گریه کردم اونم نه گریه عادی با صدای بلند گریه کردم تا یکماه. خواهر شوهرم تا ده روز نوزداش پیش من بود خودش بیمارستان بود من مراقبت کردم ازش. موش اومد تو پتوهای مادرشوهرم شصت تا پتو شستم براش. کرونا گرفت فقط من مراقبش بودم هیچکس نیومد

بخاطر حرفا و ناحقیشون تا ماه ها گریه کردم بخاطر حق به جانب بودنشون. بخاطر اینکه هیچکس ازم معذرت خواه ...

. سخته ولی من انقد سختی کشیدم ک یاد گرفتم همیشه حد خودمو بدونم و برای خودم خط بکشم. شما اگ یدفعه تغیر کردی همچی رو و کاسه کوزه رو تو سرتون میشکونن.  آدمای نفهم هیچوقت نمی‌فهمه هیچوقتتتت  خودتو هم بکشی نمی‌فهمه عین ی گاو 🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️

دیگه به هیچ عنوان نرو و محلشون ندهشوهرت گفت بخاطر من؟ مگه خاطرت واسش مهم بود و چیزی نگفت

اشتباه کردم دلم برای شوهرم سوخت‌ . و اینکه پدرشوم خیلی دیره اگه بمیره و اونموقع برم می‌دونم دختراش آبرومو میبرن الان دوماه یه بار میرم مثل مهمون فقط

بخاطر حرفا و ناحقیشون تا ماه ها گریه کردم بخاطر حق به جانب بودنشون. بخاطر اینکه هیچکس ازم معذرت خواه ...

لطفاً دیگ هیچ جا.  باهاشون نرو.  بشین دو کلوم با شوهرت حرف بزن. ت هم آدمی تو هم حقی داری. 

خیلی ناراحتم خیلی ناراحتم بخاطر اینکه شوهرم پشتم نبود . بخاطر اینکه رفتم تحویلم نگرفتن. بخاطر اینکه همشون یه طرف خونه نشسته بودن طرفی که من نشسته بودم هیچکس نمیومد بشینه

لطفاً دیگ هیچ جا. باهاشون نرو. بشین دو کلوم با شوهرت حرف بزن. ت هم آدمی تو هم حقی داری.

خیلی حرف زدم خیلی نمی‌دونم راه درست کار درست چیه. مادر شوهرم حتی شب یلدا هم بهم تیکه انداخت گفت مثل پخمه ها چسبیده به زمین نمی‌دونم به کی بگم دست از سرم بردارن

خیلی ناراحتم خیلی ناراحتم بخاطر اینکه شوهرم پشتم نبود . بخاطر اینکه رفتم تحویلم نگرفتن. بخاطر اینکه ...

شوهرت هیچ موقع پشتت نبوده بعد تو پاشدی به خاطرش رفتی بازم بی احترامی دیدی خدا وکیلی اسی عقل تو سرت هست؟

روزی که من نبودم برای شادی روح من به حیوانات غذا بدهید 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز