منم نزدیک سه سال تو خونه مادرشوهرم بودم با حیاط مشترک
با اینکه مادرشوهرم خانم خیلی مومن و خوبی بودن ولی یه وقتایی بابت یه چیزایی ناراحت می شدم مثلا اگه مهمون میومد خونمون اونم میومد مینشست، یا میخواستم برم بیرون حتما می بایست بهش بگم کجا دارم میرم وگرنه زنگ میزد ، یا بدون در زدن میومد تو، یا نظر می دادن در مورد چیزای مختلف
خداروشکر من ناراحتی ابراز نمی کردم چون می دونستم قرار نیست تا ابد اونجا بمونم
الان که فکر می کنم می بینم قصد بدی نداشته اونا قدیمی هستن و به حریم شخصی و اینجور چیزا اعتقاد ندارن
ولی شاید اگه مث شما تا آخر قرار بود اونجا بمونیم شاید دلخوری هامو ابراز میکردم
به دوری و دوستی خیلی اعتقاد دارم واقعا راست گفتن