مامانم منم تو ۴۰سالگی گیر داد بچه بیاره
بعد ما تو خونه ای بودیم که هر لحظه ممکن بود سقفش بریزه رو سرمون
مامانم میگفت میخوام بچه بیارم میگفتم تو اول این دو تا رو که داری سیر کن بعدا شازده پسر بیار خلاصه آورد
پول پوشک نداشت خونمون رو بوی شاش گرفت اون هیچ تازه برادرم هم یه بیماری ژنتیکی داره که خوب نمیشه
بعد الان خودشم هم میگه ناشکری کردم