یکبار ازدواج کردم مادرم ب هم زد از بس با شوهر سابقم دعوا درس میگرد و بهش بی احترامی میکرد بهش فحش میداد
دوباره سریع ازدواج گردم اختلاف سنیم با شوهرم زیاده ..اما زندگی آرومی دارم
چ کنم حدقل مادرمو مجبور نیست تحمل کنم
اینم بگم لیسانس هستم از نظر ظاهری هم همه میگن خوشکلی
اما مجبور بودم با اولین خاستگار ازدواج کنم برای فرار
مادرت رو ببر دکتر.
بعد بابات پیزی نمیگه بهش🙁💔
وای من شوهرمو نمی‌برم مادرم مراعات حضور شو نمیکنه
فکر کن جلوی شوهرت همش داد و بیداد😔
الانم بمن تیکه انداخت شوهرت فلانه ک نمیاد خواستم بگم خودم نمیارمش از ترس تو اما نگفتم...
منم برای حفظ ابرو فردا صبح میرم خونم،،،
اما هروقت میام دعوا براهه
خواهر و برادرتون رو هم اذیت میکنه؟
اونی که من میگم اینقدر بچه هاشو از لحاظ روحی اذیت میکنه که اشک آدمو در میاره ،تحصیل کرده است ولی میگه باید همه تحت فرمان من باشند.اگر بچه هاش اونجور که اون میگه رفتار نکنند و اونجا که اون میگه نروند اینقدر اذیتشون میکنه وتهدیدشون میکنه ،مشاور بهش گفته دست از سر بچه ها بردار ،ولی ول کن نیست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز