2777
2789

مامانم یک روانی ب تمام معناست 

برای فرار ازش ازدواج کردم رفتم یک شهر دیگ سالی یکی دوبار میام دیدن شون 

اصلا دلم نمیخواست بیام دیدم خیلی مامانم پشت تلفن اصرار میکنه بیا بریم باهم بگردیم و اینا امروز بعد ۶ ماه اومدم..

از وقتی اومدم یریز با بابام دعوا میکنه بهش فحش ناموسی خیلی میده 

شوهرمو هم ک میارم جلوی شوهرم هم از عمد دعوا درست میکنه با پدرم برای حفظ ابرو شوهرمو نمیارم....

خواهر برادرم و پدرم از دستش دارن روانی میشن 

بسیار بی تربیت روانی و رئیس و حق ب جانب کسی جرات نمیکنه صداش در بیاد تو خونه 


بنظرتون برم سوار اتوبوس بشم برگردم خونه خودم؟ یا یجوری سر کنم فردا صبح برم؟ 


بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ی دیالوگی ت سریال کره ای بود میگفت مهم نیس چقدر بهشون وقت بدی پدر و مادرت هیچوقت عوض نمیشن

ن عوض ک نمیشه 

گفتم من ب اجبار برای فرار از مادرم عروس شدم رفتم اصلا هم نمیام خونه شون 

خونه من تا خونه اونا ۲ ساعت راهه اما نمیام 

غربت شرف داره..

خواهراش هم مثل خودش بی تربیت هستن 

یه امشبو تحمل کن فردا برو

وقتی میرم خونم تا یک هفته افسردگی دارم 

با خودم میگم آخرش چی... یعنی تا آخر فقط سالی یکبار بیام خونه شون و توی غربت تنها باشم 

از ترس مادرم عید میشه نتونم بیام شوهرمو بیارم چرا؟ چون الان دعوا درست میکنه و آبرومو میبره 

میفهممت منم هربار میرم خونه بابام میخوام نیم ساعت بعدش فرارررررررررکنم ولی برای حفظ آبرو جلو شوهرم زورکی یه شبو میمونم الکی به شوهرمم میگم دلم میخواست بیشتربمونم نمیزاری که منم شایددد ۶یا۷ ماه یه بار برم یه شب بمونم اونم نزدیک شب میرم که ساعت کمتری اونجا باشم ماهی دوماهی یه بارم با شوهرم میرم شام زود برمیگردم حس خفگی میده اونجا بهم

آدمک خرنشی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند.....    آن خدایی که بزرگش خواندی مثل توتنهاست بخند..... (دوستای مجازیم تروخدا هرکدومتون تونستید برای آرامش دل خستم دعاکنید) 
دلم برای پدرتون و خواهرتون و برادرتون که مجردن سوخت تقریبا شبیه ایشون رو میشناسم حرف حرف خودشه ،همه ...

پدرمو نابود کرده.‌‌‌..

زن نیست افریطه است

یک روز ندیدم زبونش ب خوبی بچرخه...هرچی میگع فحش و بی ادبی ب شوهر اونم جلوی دوست و فامیل 

من ک از دستش مریضی اعصاب گرفتم الان از وقتی عروس شدم بهتر شدم 

این بدبختا چ گناهی کردن تا آخر عمر بسوزن با اون

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز