خیلی وقت بود بهش شک کرده بودم
هی خودمو قانع میکردم ک دارم اشتباه میکنم بخاطر بارداری هورمونام ریخته بهم
اصلا مدرکیم نداشتم کلا از روی حسم و ی سری از اخلاقای شوهرم ک عوض شده بود میگفتم شاید داره خیانت میکنه تا این ک دیروز تو گوشیش دستش خورد صفحه اینستا اورد بالا و کلا دوتا پیامشو تونستم بخونم شوهرم زود زد رفت
طرف نوشته بود دوست دارم اقا وحید شوهرمم کلی قلب و بوس از اینطور شکلکا فرستاده بود
اینم بگم شوهرم اصلا اهل چت و اینا نیست اصلا با من چت نمیکنه ولی توی اون صفحه مشخص بود کلی باهم حرف زدن خلاصه شوهرم ک از صفحه رفت بیرون گفتم اون چی بود گفت یکی از بچه ها (شوهرم اریشگرع) بخاطر بدنیا اومدن بچم تبریک گفته شیرینی میخاد منم چون خونه مادرشوهرم بودیم زیاد پیگیر نشدم بعد تو راه خونه خاستم بپرسم ک شوهرم جلو جلو دعوا راه انداخت و رفت توی قیافه سر ی چیز الکی بعد هر چی از دهنش دراومد بارم کرد
بخدا اصلا این موضوعی ک وسط کشید خیلی وقت بود تموم شده بود و همشم شوهرم مقصر بود
گوشیشم رمز داره جدایی از اون همه برنامه های گوشیش هم رمز دارن و ی سری گفتم من چرا نباید رمز گوشیتو بدونم بهم گفت ولی باز دوباره سریع عوض کرده بود و گفت میترسم تو مغازه برشدارن بدزدن
توی این چند وقتم همش باهام سرد بود و همش سر چیزای الکی دعوا میندازه و میره تو قیافه
الان هنوزم شک دارم داره خیانت میکنه یا نه
ولی میترسم پیگیر شم مطمئن شم ی چیزایی هست اون موقع چیکار کنم اخه 🥺
با ی بچه ی ماهه ن راه پس دارم ن راه پیش
باز اگه ندونم راحت تر زندگی میکنم😭😭😭
خدایا چرا من اخه
تو دلم ول ولس قلبم تیر میکشه
نمیدونم چیکار کنم ای کاش بمیرم😭