ابجیا داداشم نامزد داره اینم بگم با کلی مخالفت و جنگیدن بهم رسیدن امروز بهم چیزی گفت ک فروریختم خودشم خیلی اظهار پشیمونی میکنه از کارشم عصبی ام بقران سردرد گرفتم هیج جوره خوب نمیشه
رفته ی دختری رو صی.غه کرده بهش میگم باطلش کن میگ باید وقتس تموم شه فک کردی خودم امتحان نکردم هیچ راهی ندارع تورو قران ی راهنمایی جلو پام بزارین خودشم میگ غلط کردم اشتباه کردم گوه خوردم فقط برام یکاری بکن میگ دختره گولم زده من گفتم چقد زرنگم عقدش کردم نگو زرنگ اون بوده این وسط من بازی خوردم