وای ساعت۱۲ شب ، بدون اطلاع قبلی، با اینکه بچه مدرسه ای داشتم، شوهرم همه رو دعوت کرد ازخونه بابا مامانش بیان خونه ما، منم بهشون گفتم آخه ما بچه مدرسه ای داریم.میخایم بخوابیم. بدون توجه ب حرفم اومدن خونمون.. تا ساعت ۳صب خونمون بودن.. فقط ب ظاهر هیچی نگفتم ولی از تو داشتم میترکیدم اعصابم خورد شد،آخرشم شوهرم گفت هرهفته بیاین اینجا همه،مکان ازمن،بزنیم برقصیم خوش باشیم، برادرزاده۲۰ ساله اش،بهش گفتم آخه تومجردی بدون پدرمادرت تو متاهل ها اومدی چیکار؟ روبهم کرد گفت منکه پایه و ستون هستم شما باید حذف شین ازین جمع، شوهرمم مثه خر نشسته بود نیگا میکرد طرف برادرزاده شو داشت. منم فقط گفتم خیلی پرو شدی حالاببین کی حذف میشه. بعدشم ک رفتن با شوهرم کلی جرو بحث و دعوا کردیم. میگه من ک میرم زن میگیرم حالا ببین، منم گفتم زودبرو بگیر..کم بهم خیانت نکردی.تحفه ای نیستی ک کسی باهات بمونه.الانم هرکسی میخادت بخاطر پولته، وگرنه با این اخلاق کی باتو میمونه بجز من؟؟زود برو زن بگیر تامنم تکلیفم روشن شه زودتر تصمیممو بگیرم جداشم راحتشم
ی شب نبوده.. همیشه اینکارو میکنه،حتی تو بارداری هام، حتی ی دفه خون ریزی کردم تو بارداری،عین خیالشم ن ...
آها خب بحثش جداست...
گناه از شوهرته..نه اون پسر20ساله
وقتی واردسایت میشید در قالب ادب صحبت کنیدنگید مجازیه یه دل پشت اکانته بترس از روزی که بشکنیش آهش دامنتو خواهد گرفت....کاربربی ادب ولی اگه بخوای بی ادبی کنی جوابتو میدم واز خودم دفاع میکنم✌😊باهم مهربان باشیم💚ودر اخر وقتی دلت از جایی پره وارد سایت شدی عقده هاتو خالی نکن😬یا کلا نمیتونی آروم شو بعد وارد سایت شو😄
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
آها خب بحثش جداست...گناه از شوهرته..نه اون پسر20ساله
دلم ازون پسر ۲۰ ساله پر بود از قبل،چون راه پاک کن شوهرمه، باهم میرن ج ن د ه بازی، میرن مشروب خوری و هزار گندکاری دیگه، شب میرفت نمیومد الکی میگفت جای فلانی ام، منم خیالم راحت،بعدا ها فهمیدم خونه خالی زنه بوده ،خلاصه خودتون رو جای من بذارید چقد سکوت کنم اخه، ایناهم فقط خودشونو ب نفهمی میزنن.میگن تو ک هیچکاره ای، دایی همه کاره اس
بهت خیانتم میکنه، میگه میره زن میگیرم دقیقا واسه چی موندی تو این زندگی
بچه دارم گلم برا آخرین بار بهش فرصت دادم موندم بخاطر بچه هام، خیلی کوچیکن.یکی۷ساله .. یکی کوچیکتر. برا آخرین بار مهلت دادم ببینم چی میشه،بهشم این دفه گفتم خب برو زن بگیر تا منم تکلیفمو بفهمم.
بیکارم. ولی خانوادم پشتمن. اگه بخام جداشم،حتی برا قهرهم رفتم.. ولی گفته دیگه باراخرمه و ازین چرتو پر ...
خب چی ازاین بهتر. اول خدا بعدم خانوادت پشتتن.. میدونم ب خاطر بچه هاته اما بچه ها بزرگ. میشن میرن پی زندگی خودشون. ب فکز خودت باش از زندگیت راضی نیستی یا واقعا شوهرت اینطوره باید فکری کنی با سکوت چیزی نمیشه