2777
2789
عنوان

بدترین یلدا عمرم بود امشب هی💔

| مشاهده متن کامل بحث + 1979 بازدید | 101 پست
اره کارشم سخته خاک برسر من نمیدونم چرا اینقدر دل نازکم فرتی نارحت میشم اصلا سیاست بلد نیسم

چون خیلی عاشقی .عشقت پایدار و مانا گلی 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مردا از نظر اقتصادی و کاری و قسط و قرض و وام و ...به اندازه ی کافی درگیری دارن دیگه واسه چیزای ساده هم اعصابشونو بهم نریزیم زندگی رو سخت نکنیم

خودت تنهایی عکس می گرفتی ناراحت هم نشو 

عاشق خودت ، سرگرم احوال خودت باش . 
منم اوایل هرچی میشد زرتی قیافم میرف توهم،مادرشوهرمم خدا ازش راضی باشه،اروم منو کشید کنار گف دخترم ای ...


دمش گررررررم چه مادرشوهر فهمیده ای، خدا حفظش کنه واقعا اینجور مادرشوهرها نایاب هستن قدرش رو بدون 

وقتی نارحت میشم چجوری عادی رفتار کنم همه فهمیدن نارحت شدم خیلی بد شد

تو میگی همسرتو بیشتر از خودت دوست داری.پس همه ی وجود نداره .همه فهمیدن؟ فدای سرت توهم سریع جو رو عوض کن .

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

اسی جان ناراحتی تو طبیعیه.. خوب دوست داشتی بیاد باهم عکس یادگاری بگیرید.. حالا بذار فردا.. از سرکار که برگشت و استراحت کرد و خستگیش در رفت چای بریز و بشین کنارش.. ازش بپرس چرا نیومده عکس بگیره؟. اگر مقصر تو بودی یا رفتاری ازت سرزده بوده که ناراحت شده از دلش در بیار.. شاید فقط یه سوء تفاهم بوده.. نذار دلخوری بمونه تو دلتون

منم اوایل هرچی میشد زرتی قیافم میرف توهم،مادرشوهرمم خدا ازش راضی باشه،اروم منو کشید کنار گف دخترم ای ...

چه عروس فهمیده ای 

حالا یه یکی دیگه باشه دهن اون مادرشوهر بیچاره رو جر میده که چه ربطی داشت بهش که این حرفو بهم زد 

واقعا من عروس مث شما تو سایت کم دیدم

منم خیلی اعصابم خرده پسر عموم گفت یلدات مبارک گفتم سال نو شماهم مبارک الان میگه این چقدر خنگه

میشه بخندم ؟

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
دمش گررررررم چه مادرشوهر فهمیده ای، خدا حفظش کنه واقعا اینجور مادرشوهرها نایاب هستن قدرش رو بدون

اگ بدونی چقد منو راهنمایی کرده سر براهم کرده...من ی ازدواج ناموفق با پسری ک ۴سال دوس بودم،داشتم..اونم ک ۶ماه بعد عروسی طلاق گرفتم اصلا با قوم شوهر حال نمیکردم.بعد این شوهرم‌ک اومد خاستگاری مامانم گف ن این نمیتونه با مادرشوهر ی ساختمون باشه😂اما من ۳ساله باهاشون ی ساختمونم شکر خدا خوبیم،مادرشوهرم عجیب هوامو داره.امشب شوهرم شیفته شبه،مادرشوهرم جو خونه رو ی جوری نگه داشت ک اصلا نفهمیدم شب کی شد ۲.هرچند ک خونه خواهرم جشن بود ولی بخاطر شوهرم‌نرفتم..اما خوش گذشت ازبس خندیدم.اره واقعا مادرشوهر خوب نعمته 

ولی اسی من هرموقع بخام عکس بگیریم توی جمع تو کوش شوهرم میگم 🤣🤣اگر میگ ن دیگ منم نمیرم جلو

بهترین کااااار

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
چه عروس فهمیده ای حالا یه یکی دیگه باشه دهن اون مادرشوهر بیچاره رو جر میده که چه ربطی داشت بهش که ای ...

ن گلم،من مادرشوهرم هرچی بگه بهم گوش میدم.شاید بعضی وقتا حرفاش مثلا برام تلخ باشه تودلم ناراحت شم مثلا بگم عه این چرا دخالت کرد تو پوششم یا ارایشم،اما همون لحظه ب حرفش گوش دادم دلشو نشکستم...عوضش الان اونقد باهام صمیمیه هرحرفی داشته باشه بهم میزنه و میدونه من ب شوهرمم نمیگم.من خیلی خودمو دست کم گرقتم براش نمیدونم منظورمو میرسونم یانه.هرجی گفتن چشم گفتم،اما در عوض اوناهم برا ما واقعا زیاد خوبی میکنن...🥲

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز