خونه مامانم بودیم خیلی خوش گذشت
من کادو نگرفتم اما به پسرم کادو شال و کلاه و جوراب دادن دستشون درد نکنه
بخدا این آدما رو ددرک نمیکنم برادر شوهرم اینقد آغاست اینقد خوبه که نگو،اولش خیلی ساده بود الان کارش بجایی رسیده ادا میاد،و میگه من اادت ندارم مثل شما باشم،وااااااای من اصلا نمتونم فلان چیزو بخورم،نمیتونم فلان چیزو بپوشم ،من فقط باید از فلان جا خرید کنم،یعنی اگه بدونی خانوادش چقدر از نظر مالی داغونن،حالا من نمیگم این عیبه که خانوادش دستشون تنگه ولی میگم نباید اینقدم ادا بیاد
خونه خودمون بودیم
داییم اینا و پدر بزرگم اینا اومدن
آره خدا رو شکر خوش گذشت
فقط من و داداشم سرما خوردیم برا همین ی کم رو مخ بود این
اتفاقا مادر شوهرم قراره فردا با حانوادش حرف بزنه میگفت میگم قرا ما این نبوده،مادر شوهرم همیشه میگفت خدارو شکر سه تا عروس حوب دارم خیلی باهم جوریم خداکنه اخرین پسرمم یه دختر خوب بگیره ولی متاسفانه فکر نکنم خوب باشه،میگفت امشب یلدا بود نمیخواستم چیزی بگم ولی میگم اگه قراره اینجوری کنی از همین الان جدا بشن خوبه ،برادر سوهرمم موافقت کرد میگه خیلی ولخرجه هرچی ببینه میخوادبخره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز