برادر شوهر بهم گفت خر نفهم زدی دهن بچه رو پر خون کردی

پس مجبوری تحمل کنی

بیین ماجراش طولانیه

قضیه اینکه یه شب اون یکی خواهرم الهه ( خوار اولیم) با شوهرش دعواش شده بود با بچش اومد خونه ما چند روز بمونه. این خواهر اولیم یه مقداری فتنه اندازه. وقتی اومد خونه ما سر یه مسئله ای به نا حق برادر من دعواش شد ( دلش از جای دیگه پر بود خواست سر برادر من خالی کنه) منم با خواهرم بحثم شد گفتم حق نداری تو خونه ما فتنه بندازی اگه دعوا میخوای برگرد برو خونت، خلاصه دعوا کش پیدا کرد مامانم حالش بد شد افتاد رو تخت‌، برادرمم از استرس زنگ زد به خواهر دومم گفت بیا خونه مامان حالش بد شده الهه دعوا درست کرده. خوارمم با شوهرش اومد خونه ما ببینه چی شده...خلاصه اومدن خونه ما همون لحظه الهه پرید یقه داداشم چنگش بندازه دوباره با داداشم درگیر شد. منم رفتم جداشون کنم یک دفعه دامادمون منو هل داد گفت تو دخالت نکن! ( این داماد عوضی ما از خواهرم الهه خوشش میاد، همه هم میدونن ولی برای اینکه زندگی خواهرم هانیه خراب نشه به روی خودشون نمیارن) گفت میدم بندازنت تو گونی!منم دامادمونو کشیدم به فوحش که دیگه همسایه ها اومدن وساطت کردن. 

عزیزم کتک زدن بچه در حدی که دهنش پر خون بشه 

اشتباهه محضه 

چون کتک زدن به سر و صورت حتی توی دعوا ما بزرگترها 

میتونه باعث صدمات جبران ناپذیری بشه ! 

البته تنبیه بدنی از بیخ و بن غلطه ! 

اره خیلی آدم عوضیه

وقعی که خواهرم عقد کرده بود الهه اومد به مامانم گفت مسعود ( همین دوماد عوضیمون) به من گفته اگه تو رو زودتر میدیدم با تو ازدواج میکردم,تازه اونموقع الهه هم عقد بود!

من و مامانم اول باورمون نشد ولی بعد یه مدت دیدم الهه راست میگفت. هرچی هم به مامانم میگم مسعود به الهه چشم داره مامانم باورش نمیشه. 

چی‌بگم والا.....💔

اینکارو نمیکنه مطمئن باش

الهه عملیه یکم 

عصبی شده برادرشوهرت شما حق 

داداشمو فحش میدادم دیگه زنداداش من دخترشو چنان بشکون میگیره دستش کبود میشه زنداداشمم دختر خالمه گفتم چرا بچه رو کبود میکنی قرار نیست خودت بچگی کتک زدی اینم کبود کنی کع به داداشمم گفتم اونم گفت مگه کبود میکنه بچه از ترس مامانش نمیگفت مگه بچه برا زدن ما خودمون بچگی کتک خوردیم الانم یادمون چرا موجودی رو که نمیتونه از خودش دفاع کنه باید بزنیم

هرچی.هروقت اینکارو کرد یه جوری آرومش کن.نزنش.