قضیه اینجاست که من این گل رو دیده بودم و دوستش داشتم ولی واقعا دلم میخواست یکی برام بخره بیاره. نه اینکه خودم بخرم
حتی مهمون داشتیم میخواستم همون روز بخرمش گفتم شاید مهمونا همینو بیارن که نیاوردن
بعد داشتیم حرف میزدیم گفتم آره یه گل دیدم دوستش دارم ولی دلم میخواد هدیه بگیرمش
بعددددد دیگه چند روز گذشت گفتم بابا بی خیال کی آخه برای تو گل میخره. برو برای خودت بخر حالشو ببر. منتظر کسی نمون. رفتم برش داشتم ببرم حساب کنم دیدم نههههه نمیخوام. عکسشو گرفتم فرستادم برای همسرم گفتم گل میخوام.
همون روز بعد از کارش رفت برام گرفت و آوردش
انقدرررر خوشحال شدم. همیشه تصور ما اینه که هدیه ای که طرف خودش بفهمه و به فکر باشه و سورپرایز باشه ارزش داره. ولی همینی که من قشنگ بهش دیکته کردم و اعلام کردم اینو میخوام هم خیلی خوشحالم کرد
تازه هی به بچه ها میگم بهش دست نزنید خراب میشه. اینو باباتون برای من گرفته