ببین ازدواج توی سنین پایین میتونه از روی ناپخته بودن و تصمیم گیری جاهلانه تر باشه .بزرگتر ک بشه دیدگاه عمیق تری نسبت ب ازدواج و انتخابش داره .مگه اینکه پدر و مادر عاقلی داشته باشن.ب نظر من پدر مادر خیلی موثر هست
منم تحصیلات بالا کارخوب خونه از خودم دارم و صورت قشنگی دارم.اما سر هر بحثی شوهرم خونوادم رو میکوبه تو سرم.البته که خودش هم خونواده درست حسابی نداره و اکثرا طلاق گرفتن.منم بعد ۱۰سال زندگی دیگه ازش کلااااا سرد شدم و هیچ علاقه ای بهش ندارم
پس بیایید خودمون تلاش کنیم تلاش کنیم ک بچه هایی تربیت کنیم که مثل ما نشن و ما فرق داشته باشیم با پدرها و مادرهامون. من 4 ساله ازدواج کردم همه بهم میگن بچه بیار هنوز نیاوردم میگم تا وقتی بین من و شوهرم بحث و ناراحتی باشه تا وقتی شوهرم یاد نگیره جایگاه من کجاست تو خونه و نفهمه من یه زنم بچه نمیارم. چون باید اینده بچه من با من فرق داشته باشه باید یه فرقی بین منی که تحصیل کردم تو جامعه بودم با مادرم داشته باشه باید یاد بگیرم چطور عشق بورزم. نگذاریم آسیب هایی که بهمون وارد شده به نسل بعد هم منتقل بشه
مهمون میاد خونه ام مثل فرفره میچرخم و همه کار میکنم بعد آخرش میبینم اون طور که باید نشده با اینکه میدونم فقط من مقصر اون نیستم ولی همش میگم تقصیر خودم هست چرا حواسم نبود چرا این کار رو کردم همش ملاحظه میکنم مهمون بیاد اذیت نشه بعد میبینم به خاطر اذیت نشدن مهمون از اونچه دلم میخواسته زدم و بعد خودمو سرزنش میکنم
من بعد ازدواجم وقتی مامانم دیگه بازنشست شد پدر بزرگ مادر بزرگ ها فوت کردن مامانم یادش افتاد به ما الان غصه اش زندگی نابسامان ماها هستن همه مون مشکل داریم هر کدوم به نحوی و این ریشه در کودکی و نوجوانی مون داره، کلا همه کارهامون به هم ربط داره
من واقعا فقط به همین فکر میکنم. کل روز فکرم تو این میچرخه که چیکار کنم بچه هام مثل خودم نشن. از مادرشوهرم زیرزیرکی یاد میگیرم. اون بچه هاشو خیلی خوب بزرگ کرد. هرچند شوهرم منو اذیت میکنه اما تو خانواده خودش و دوروبریا ادم خوبی حساب میشه
سعی کن کتاب زیاد بخونی خیلی کمکت میکنه. والدین سمی. ادم های سمی. زنان زیرک. همه چیز به فنا رفته. هنر خوب زیستن. نظم جادویی. باشگاه پنج صبحی ها. بادبادک باز. تکه هایی از یک کل منسجم
