اینم بگم هیچکس حمایتم نکرد و کمکم نکرد
فقط مادرم دلداری منو میداد و حواسش بهم بود
بابام منو دو هفته تو خونه زندانی کرد اوایل فهمید باهاشم و منو فرستاد ی شهر دیگ ی مدت اونحا بودم بخلطر اون اتفاقی ک منو گفتم دزدید
و این اخرا هم گریه میکردم پدرم میگفت میخاسی همجین گوهی نخوری و ازین چرت وپرتا
منو خدا نجات داد. فقط از خدا کمک بخاه. منو قانون هم نمیتونست نحات بده اگ. ب پلیس میگفتم اینو میگرفتن رفیقاش میومدن سراغم. بعدشم چند بار زندان رفته ترسی از پلیس نداره
ایشالله ک دیگ سراغت نمیاد و راحت میشیم خاهر🤍هرجا کمک خاستی یا میخاستی صحبت کنی باهام صحبت کن تا جایی ک بتونم کمکت و راهنماییت میکنم 💚