دیشب خواب دیدم رفته بودیم مسافرت بعد همونجا رفتیم ی مغازه دقیق یادم نیست چه مغازه ای ولی فک کنم عطاری بود، فروشندش ی پسر جذابی بود زوم کرده بود رو من گیر داده بود به مامانم توروخدا دخترتو بده به من😂مامانمم هیچی نگفت بعد آخرش که میخواستیم بریم بیرون از مغازه دوباره از مامانم پرسید مامانم گفت حالا میزارم ی ازدواج کوچیک کنین😂اصن نمیدونم یعنی چی ازواج کوچیک😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز