از بعد از کنکورش
شروع کرده تدریس شیمی که جزو دبیرای خفن شده بود
بعد یکی از دوستام میخواست دوباره کنکور بده این شده بود دبیر شیمیش اسمشو شنیده بودم که خداد تومن میگیره و اینا با اینکه سنش کمه
خواهرم زایمان کرده بود مامانم رفته بود پیش اون
منم رفتم خونه این دوستم مونا
اینم کلاس شیمیش یه جای دیگه بود که قرار میذاشتن مامانش پرستار بود بعضی وقتا نبود منم زشت بود تنها بمونم میرفتم
بعدش حس کردم داره باهام تیک میزنه شمارمو گرفته بود
خلاصه دوست شدیمو یک سال و نیم دوست بودیم بعدشم که ازدواج کردیم هفته دیگه میشه دو سال که ازدواج کردیم