من قلبا همیشه عاشق یکی بودم خیلی خیلی زیاد اونم خیلی عاشقم بود اما نشد. ولی خیلی ها عاشقم بودن حتی یه سپر دیگه عاشقم بود ک خیلی اونم پیگیر بود باز یه خواسگار دیگخ داشتم ردش میکردم خانوادش خیلی زنگ میزدن میگفتن 10 جا خواسگاری رفتیم پسرمون فقط دخترتون پسندیده
اکثرن تو خانواده بودن و واسطه تو خیابون تو اینستا اینا نبودن و تو محیط دانشگاه هم ک بودن من محل نمیذاشتم و سرم تو درس بود تو دوست و خانواده مثلا مادر یکیش دوست مامانم بود حتی یبار شوهر دوست مامانم فوت کرد برای مراسم ختم رفتیم همون شب هم پسرش هم پسر برادرش منو پسندیدن ک مادر پسر برادرش ب مامانم گفت و دختر دوست مامانمم برا برادرش گفت. و اینم بگم من کل کارای خونه رو میکردم همه کار و خیلی زرنگ بودم پسرعموم عاشقم بود و هر زنی ک پسر داشت منو میدید خواسگاری میکرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز