آره من داشتم
ازدواجم کرده بودم ول نمی کردن
یکیشون که دست به یقه شد با شوهرم میگفت زورکی شوهرش دادن به تو
اون یکی به شوهرم گفته بود این یه مشکلاتی داره بیا برات بگم پشیمون میشی گرفتیش
یه دونه دیگه زنگ زد گریه کرد گفت تو مگه نگفتی من با مردم فلان شهر ازدواج نمی کنم پس چرا با پسردایی خودم ازدواج کردی
یه دونه دیگه بیشوهور زن و بچه داره خواهرش دوستمه میگه هنوزم داداشم میگه دوستش دارم...
خصوصیاتم چیه ؟ از خود پسرا پرسیدم گفتند چون شخصیتت مستقله ما رو به حساب نمیاری. یکیشون گفت چون دنبال تیغ زدن نیستی، یکیشون گفت خیلی شوخ طبعی و اون یکی گفت چون روز اول بهت گفتم بابام قصابه ولم نکردی روی شغل بابام رد نکردی منو . شوهرمم میگه ۷ سال دوستت داشتم نذاشتی دستتو بگیرم