من چشم انتظارمو از همه بریدم فقط چشمم به خدا هست
قبلا سر همین با شوهرم دعوا داشتم از بقیه ناراحت میشدم ولی الان نه
مثلا الان سه روزه شوهرم میگه میام برات کفش بخرم
خودش یه کفش خریده خوبه گفتم برای من بخریم
یا می برمت سر خاک
منم زنگ نزدم که کجایی اونم نیومده
با اینکه دیروز برادرزاده شو برد تکواندو
خودش هم فقط شبا میگه عه فردا می برمت بدون اینکه من بگم چرا نبردی
باز فرداش یادش میره
اصلا ذره ای ناراحت نمیشم از هیچ کس انتظار ندارم به خصوص ادم بدقول مثل شوهرم