از خودم گله دارم که هر کاری که تونستم واسه شوهرم کردم چون معتقد بودم تو عشق باید از خودگذشتگی کرد
همیشه براش تمام خودمو گزاشتم
حتی پول لازم داشت بهش دادم مریض میشد مث پروانه دورش میگشتم
همیشهه برام اولیت بود
باید بگم پشیمونم که خودم اولیت نبودم
در صورتی که وقتی من بهش نیاز داشتم هیچ وقت نبود
هیچ وقت کمکم نکرد
مریض میشدم براش مهم نبود و هزارتا بلا سرم آورد
مث من نباشید