خانوما من حالم بشدت بده جوری که تصمیم گرفتم از لوستر خودمو دار بزنم.رگمو زدم هیچیم نشد قرص خوردم هیچیم نشد وایتکس خوردم هیچی به هیچی سگ جونم سگگگ
من از پارسال دارم واسه کنکور میخونم الانم که تصمیم گرفتم جدا شم داشتم با مامانم دردو دل میکردم گفتم مهم نیست کنکور میدم میرم دانشگاه فوقش با یکی بعدش اشنا میشم
اصلا ازدواجم نکردم نکردم دیگه چیکار کنم باهاش بمونم و بسوزم؟ وقتی ازش متنفرم وقتی اذیتم میکنه هی میگه درست میشه نباید جدا شی
اخرشم با داد گفتم جدا میشم دوسش ندارم برگشته میگه جداشی بری دنبال هر.زگی
فک میکنی جدا شی میزارم بری دانشگاه تا اخر عمرت گوشه خونه نگهت میدارم
میدونین چقدر این حرفش برام سنگین بود مگه چی از من دیده که فک میکنه جدا شم خراب میشم؟ هیچ دلیلی ندارم واسه زنده بودن و زندگی کردن
من حتی حق ندارم در اتاقی توش میرم رو قفل کنم بهم میگه هروقت خونه داشتی میتونی در اتاقشم قفل کنی
چیکار کنم از دستشون چیکار کنم توروخدا شما بگین