2777
2789

الان چهل روز گذشته که باباش مرده اومدم خونه ی مادرشوهرم بریم سر مزار.بعد خاله ی شوهرمم بعد دو هفته اومده ،به مادرشوهرم گفت من برم پله هارو جارو کنم مادرشوهرم گفت بزار بعد اومدیم جارو کن.بعد همه رفتن بیرون شوهرم بهم گفت تو صبح تا حالا چیکار کردی گفتم یعنی چی گفت نه بگو چیکار کردی گفتم هیچی منظورت چیه گفت خب پاشو جارو کن چطور روت شده بشینی بزرگتر جارو کنه! خاله ی شوهرمم جوونه من همین الان اومدم خونه ی مادرشوهرم وای همشم برام قیافه میگیره با اون مادرش خوش اخلاقه .عصابم خرابه چهل روزه هرروز میرم میام دوهفته که کلا اینجا بودم کمک مادرشوهرم میکردم میگفتم عزاداره حال و حوصله نداره .ولی الان دیگه خیلی ناراحت شدم گریم گرفته مگه من امضا دادم تا آخر عمر کاراشو کنم دیگه اونم جوونه هنوز پنجاه سالش نشده

  

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اره والا یه سر نمیزنه به خانوادم عروسی داداشم بزور بردمش

نههههه چقدر پرروان این مردا 

البته خودمون خیلی مقصریم هر دفه کاری خواستی انجام بدی برا خانوادش بعدش یه کاریم خانواده تو بگن به شوهرت انجام بده بفهمه غلام و کنیزی معنایی نداره تو ازدواج  

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز