داداشم از زنش جدا شد و اون موقه ها پسرشون بچه بود ۶ سالش بود و مادرش بچه شو نخواست ( حتی یه بارم نیومد بچه شو ببینه) از اون موقه تا الان من دارم مث یه مادر از بچه اش مراقبت میکنم و خیلیم دوسش دارم برامون عزیزه مامانم هم حوصله بچه بزرگ کردن نداره خلاصه من از همه چی خودم زدم که کمبود مادرو حس نکنه یه کمتر حس کنه خیلی خستمه اون بچه الان ۱۰ سالش شده ( مادرش همون سال ازدواج کرد و هنوز بچه دار نشده) حالش خوب نبود نمی دونم از کجا خبر دار شده آمده بچه شو میخواد