اگه بفهمین کسی که ی عمره باهاش صمیمی هستین و اینقدر محرم زندگیت میدونستی عزیزترین ادم زندگیت داره باهاش زندگی میکنه بفهمین از فرصت استفاده میکنه و چیزایی که تو خونت باارزش هستن رو برمیداره چطور به این ادم میفهموندین که من میدونم تو از تو خونم دزدی کردی دیروز عصر داشتم میرفتم سوپری دیدم داره میاد خونه ی ما کلید بهش دادم گفتم برو من برم سوپری و برگردم تا اومدم چهل دقیقه شد بعد اومدم کلی پذیرایی کردم ازش با هم رفتیم بیرون میخاست کارت عابر بانک از تو کیفش برداره دوتا از پولا افتاد من اصلا فکرشم نمیکردم مال من باشه گفتم تو هم از اینا داری گفت اره اوردم بریم با هم قیمت بگیریم ولی زبونش بند بود ترسید دستاش لرزید من خیلی وقت بود چند تا چیرایی که تقریبا قدیمی بودن توخونم گم شده بود دوتا جاشمعی بارزش داشتم