مادرشوهرم کلا روحیه پدرشوهرموداغون کرده وقتی پدرشوهرم میگه میل ندارم بخدایساعت باهاش بحث میکنه عصبیش میکنه که حتنابایدعذابخوری خب میخوره دلدردمیشه باز مثلا میخوره میگه کم بخور بازیساعت بحث میکنن کلاباهم درحال بحث کردنن ازاخرم میشینن گلایه میکنن وگریه میکنن
حالا پدر شوهرت حقوق داره که خرج درمانشو بده؟؟> مریضی خیلی بدیه ..یه مدت تحمل کن چون درمان نداره .الانم توی شوک هستن دیگه بدتر ..به مادر شوهرت بگو زیاد باهاش بحث نکنه روحیش خراب تر میشه
تا جایی که‌من می دونم سرطان‌پانکراس‌درمان نداره چون‌خیلی دیر علایم‌نشون می ده و‌تا شروع علایم‌متاساز‌می‌ده به‌جاهای دیگه چون پدرمم‌مشکوک‌بود از اونجا اطلاعات دارم دکترا به ما گفتن اگه سرطان‌پانکراس باشه شش ماه تا یک‌سال وقت داره که خدارو شکر نبود انشالله پدر شوهرتم خوب شه ولی در هر حال سرطان خیلی بیماری بدیه باید همراهیشون‌کنین
بچه ۳ساله دارم ازخونوادم دورم...به مادرشوهرم میگم تونگهش دارمن برم بجاشوهرم میگه من نمیتونم بچتوتنهانگهدارم شوهرم میگه لااقل یروز پیش شوهرت وایسامیگه نه کلا مسئولیت تنهایی روازرودوش خودش برداشته شوهرمم بعدازیسال بیکاری کارپیداکرد الانم که ولش کرده
خب یکم درک کن الان بجزشوهرت بچه ی دیگه ای دارن؟
چیکار کنن تو این وضعیت واسه تفریح که نیومدن
حالا تازه اومدن بذار یکم بمونن بعد غرزدن وشروع کن
الان اوضاع مالیتون که خیلی داغون میشه کاش صحبت کنین شوهرت بره سر کار یا مادرشوهرت ببردش دکتر یا شما ببرین اون پیش بچه وایسه دیگه یه وقتایی همکاری هم لازمه این زن نمیگه پسرم سر کار نره پس زنو بچش چی بخورن؟ ☹️
شرایطشون پیچیدست به عنوان بزرگتر اروم نیستن خودشون بیشتر همه دست و پاشونو گم کردن دارن اشوب میکنن
شمام چون قلبا دوستشون نداری کلافه شدی
همتون یه جورایی حق دارین
خدا عاقبت هممونو بخیر کنه
توتاپیکای قبلیم گفتم مادرشوهرم همش میگه من تنها نمیتونم کاری کنم بااینکه میتونه....چندبارگفتم لااقل خونه بشین بچمونگهدارمیگه نه تونباشی نمیتونم ولی چیکارکنیم شوهرمم سردرگم نمیدونه به کدوم کاربرسه...
