خونه مادر شوهرم از وقتی ازدواج کردم . امسال چون شب شنبه س و آقایون و بچه ها کار و مدرسه دارن دیگه امشب گرفته ولی من اصلا خوشم نمیاد برم تو جمع شون . هم اینکه احساس غریبی دارم هم پسرم شیطونه از دماغم درمیاره هم الان باردارم و واقعا حال خوشی ندارم و نمیتونم بشینم زیاد . شبا هم که میشه این درد مثانه و تکرر ادرار بیچارم میکنه . خلاصه خدا بدادم برسه دعام کنید امشب اذیت نشم
منکه تو اوج تایم ویارم هستم. خونه مادرم دعوت شدیم اما نمیریم
من که شبا زودی مبخوابم از ویار شدید ولی برای دخترم و شوهرم یه میز پر خوراکی میذارم که تو روحیه دخترم اثر نکنه حس تنهایی کنه
تنهایی ک منو بیچاره کرده ...تو ازدواج قبلی من جدا از مشکلاتمون من کلا ی آدم معاشرتی هستم و اون ی درون گرا ک اصلا از معاشرت و رفت و آمد خوشش نمیومد... رفت و گذشت و این دومی هم خدا شکر آدم خوبیه ولی اینم درون گراست اصلا حوصله رفت و آمد و این جور مهمونیا رو نداره دیگه منم ب ناچار مجبورم ...کلا همه ی عمرم پاسوز این و اون شدم
اینایی که یه روز زودتر یا دیرتر میگیرن رو درک نمیکنم
یلدا یه روزه دیگه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز