اتفاقا دیشب داشتم لایو یه آقای دکتر اقتصاد رو که در عضو مرکز پژوهش های مجلس هم هست گوش میکردم.
گفت اگر خونه ندارید هر چیزی بفروشید و هر کاری میتونید بکنید ویک سرپناه برای خودتون بخرید وگرنه در یکسال آینده قرار اتفاقاتی بیفته که دیگه محاله بتونید خونه بخرید.
تورم شدید در همه چیز و جهش قیمت شدید در مسکن در پیش هست.
خدا رو شکر آفرین به شما و خوش به حال همسرت که همچین زنی داره
اینقدر دلم میسوزه واسه داداشم و زنش
۱۸ ساله ازدواج کردن اینقدر از این اداها درآوردن که فلان محله اخه فلان خونه خوب نیست که هنوز مستاجرن
اجاره ها هم کمرشکن
واقعا زن خوب نعمته تو رو میگن زنداداش من فقط به فکر لباس مارک واسه خودشو دختراشه
قربونت برم مرسی خواهر نظر لطفته
دیشبم بغض کردم شوهرم ازم تشکر کرد گفت صدقه سر تو صاحب خونه شدم منم از شوق گریم گرفت اینا همش تاثیرات راهییه ک مادرم رفت و من ازش یاد گرفتم همیشه میگه تا جونیید کار کنید و دل بکنید از لذتای زود گذر جمع کنید تا خونه دار شید بعدش هر غلطی خواستید بکنید😂
خدا واسه هم حفظتون کنه و زندگیتون پر برکت باشه
مادر منم دقیقا همینطور بوده ولی پدرم بیخیال و واقعا مادرم زندگیو جمع کرده.داداشمم به پدرم رفته
از اونور دقیقا خاطرم هست مادر زنداداشم چقدر تو خرج کردن و اینا بیخیال بود.جلو ما به دخترش میگفت یحچالت خراب شد غصه نخوریا یکی دیگه میخری!!
میخوام طرز فکر رو بگم ...وگرنه خرج خونه اونا به من ربطی نداره
مرسی عزیز دلم انشالله ب حق فاطمه زهرا امسال بری تو خونه خودت و بیای تاپیک بزنی برات ذوق کنیم
نترس محال نیس منم فکر تورو میکردم هیچوقت امید نداشتم خونه بخرم ولی شد خدا بهت راه میده توم تلاش کن هرچی داری پول کن شده فرش زیر پات بفروش ببین میتونی پیدا کنی تو دیوار بگرد بنگاه ها سر بزن فقط دس رو دس نذار تا تلاش نکنی هیچی جور نمیشه من و شوهرم با حقوق کارگری و نخوردن جمع کردیم هیچ پشتوانه مالی نداشتیم هیچکی هم کمکمون نکرد
والا من راضیم ولی همون جنوب شهر ۴۰ متری هم بالا پایین میکنیم نمیتونیم بخریم
اونم سرش ب سنگ میخوره نترس دقیقا مشخصات زنداداشت مثل جاریمه نزدیک20ساله ازدواج کردن هنوز ک هنوزه بفکر قر و فره اون میرفت از گرون ترین بوتیک شهر لباس میخرید من تاناکورا میپوشیدم الان اون نمیتونه همین خونه منو اجاره کنه
خب چجور عزیزم شما ماشین داشتی طلا داشتی ما هیچی نداریم شوهرم اصلا هزار تومن تو جیبش نبود اومد خواستگاری من بخدا بل وام ازدواج یازده سال پیش با ازدواج آسان عروسی کردیم حتی عمه و عموهام نبودن تو عروسیم چون دعوتیمون ازدواج آسان بود باید کم دعوتی داشتیم تاوقتی خونه باباش بود هز چی در می‌آورد مامانش ازش می‌گرفت خرج خودشون می‌کرد هی چی بگم دلم خونه فقط بخدا شده آرزوی محال برام حتی داشتن یه خونه کوچیک پایین شهر از خودمون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز