2777
2789

من و همسرم چند سال با هم دوست بودیم بهم علاقه مند شدیم و تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم . پدرش کارخونه داره . اون زمان  ۱۱۰ تا سکه مهریه عرف جامعه بود و اینا وضع مالیشون خیلی خوب بود. با همسرم ۱۱۰ تا رو توافق کردیم . بعد تو محضر گفت بابام قبول نمیکنه میگه ۱۴ تا . اون موقع ها ازدواجای دختر پسرای بی بضاعت و نشون میدادن که ۱۴ مهریه بود و من متنفر بودم . خلاصه تو محضر با لباس عروس با دل خون قبول کردم .اینم بگم خودم گفتم یه مراسم خانوادگی عروسی آنچنانی نمیخوام. خلاصه اینا با این ثروتشون داغ بدی رو دل من گذاشتن . من احمقم چون یکه خورده بودمو تجربه ای نداشتم هیچ حق و حقوقی ازشون نگرفتم . اون موقع پدرم یه ال ۹۰ با ۱۱۰ تا ربع سکه کنار گذاشته بود برای جهاز من . حتی آینه و شمعدون و قرآن که تو عقد نامه ذکر میشه اینا برام نخریدن . اگه پول نداشتن دلم نمیسوخت ولی همیشه حس میکنم بد جوری ازم سو استفاده کردن حتی الان شوهرم بدون اجازه اونا یه مسافرت منو نمیبره ولی خودش دائم با همکاراش سفرای خارجی میره دو هفته دو هفته . خلاصه اینکه با مرد مستقل ازدواج کنید. ببخشید طولانی شد

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

فک کنم قرار بود همینطوری شم که خدا نجاتم داد

تازه بعدش فهمیدم همسرم معتاده با هزار تا بدبختی بعدشم ام اس گرفتم . خلاصه عشق و عاشقی رو واقعا فراموش کنید چون بدجوری باید تاوان پس بدید

سنتم خوب بوده که چطور نتونستی حرفتو بزنی تا سواستفاده نشه ازت به قول خودت منو بگی بچه بودم یه چیزی

نمیدونم انگار لال شده بودم . و از خشم میخواستم بمیرم ولی حاضر نبودم عروسیم بهم بخوره

تازه بعدش فهمیدم همسرم معتاده با هزار تا بدبختی بعدشم ام اس گرفتم . خلاصه عشق و عاشقی رو واقعا فرامو ...

متاسفم عزیزم

حق با توعه واقعا دیگه کم کم باید قیدشو بزنم بنظرم 

منم عاشق یکی بودم بدون اجازه خانوادش یه لیوان آبم نمیتونست بخوره 

سخته اینطوری زندگی کردن

چه غریب ماندی ای دل :)

متاسفم عزیزمحق با توعه واقعا دیگه کم کم باید قیدشو بزنم بنظرم منم عاشق یکی بودم بدون اجازه خانوادش ی ...

خیلی سخته . الان که مریض شدم میخواد یه ماشین اتومات برام بخره باید از صد نفر اجازه بگیره . که همشون دشمنمن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز