من اونقد تو خودم نگهداشتم افسردگیمو ک کلا شده بودم ی زن غرغرو و بدتیپ و بی اعصاب ک مدام در حال گلایه و شکایت بود تهشم شوهرم بهم خیانت کرد و حس من دیگه هیچوقت ب زندگی خوب نشد پس بهتره زودتر ب خودت بیای و
منم همین طوری بودم شبا بچم نمیخوابید تا صبح بیدار بود الآنم همینه. شوهرم هم می‌خوابید که صبح بیدار بشه بره سر کار. صبحا حال نداشتم اما مجبور بودم هر دو ساعت شیر درست کنم بدم از طرفی ناهار درست کردن خونه مرتب کردن کل کارا به عهده من بوده و هست خیلی سخته دست تنها بچه بزرگ کردن . تنها دلخوشیم اینه میگذره و بچه بشه سه چهار ساله راحت میشم 🤦.
هیچکس به انداره خودت نمیتونه خودتو نجات بده ببین اصلادفکر رژیم نباش غذای خوب و مقوی بخور بچه شیر نیدی زایمان کردی اینا همه به بدن فشار میاره اعصاب ضعیف میکنه بچه که خوابید خودت هم پشتش بخاب غذاهای ساده درست کن هر روز دوش بگیر عطر بزن اینا همه چیزای کوچیکی هست ولی واقعا بهت کمک میکنه و یادت باشه نوزادی بچت دیگه برنمیگرده حسابی لذت ببر عزیزم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز