رفته بودم مهمونی و پسر خاله ام خیلی جدی و عصبی گفت مث جیز خر میخوندی(البته تو دلش چون از من بدش میاد)
بعدم اومدم خونه داداشم شام سوسیس تخم نرغ درست کرده بود،تا رسیدم کفت اشپزخونه رو برات گذاشتم منم با لحن خاصی گفتم چشششم😒
بعد سر شام گفتم بنظر خوشمزه میاد گفت لروم باش کمه...برا همین کلا نخوردم
صبح هم باید ۶ بلند شم برم بیزون شهر برا کاراموزی