من ضعیف بودم یا ب قول دوستمون ضعیف فرهنگی
گاهی پدرم داشت ولی نه برای ما بلکه برای دوستاش ملک و ماشین میخرید بعد طرف هزارتومن هزار تومن بش پس میداد
روزایی هم ک نداشت بدبختیش مال ما بود
ما با دعوا رفتیم دانشگاه
عروسیا با دعوا برامون لباس میخریدن
یبار یکی از مامیلامون گف لباساتون شبیه بنجلان بدرد دستگسره میخورن انقدر دلم شکست ک نگو ولی چ فایده
یبارم یکیشون ب مامانم گف دخترات لباس ندارن براشون بخر
الان وضعمون خوبه ولی خیلی تحقیر شدیم بخاطر سر و وضعامون