یک عروسی رفتم چون لباس خوب نداستم هنوز تو ذهنمه.
شاید رد شده اما خیییلی روزا با عذاب وجدان خریدن ردشده.
همه چی پول نیست
اینکه ابرو هم نداری بده. خانواده ی درست و درمون نداری بده
یادمه کسی که دوسش داشتم دعوت بود خونمون نمک دون نداشتیم تو نعلبکی نمک ریختیم خیلی من خجالت کشیدم
باورتون میشه ما یه شب حتی پول خرید یه نمک نداشتیم غذامون رو بدون ذره ای نمک خوردیم اونم چه خوردنی گشنه خوابیدیم اونقدر غذابی مزه بود
کلا از سرتاپا کهنه بودم تا قبل ازدواج، ازدواجم کردم اینقدر بهم سخت گذشت هر روز آرزوی مرگ خودمو میکردم
این هیچوفت نمیره از ذهنم میخوام اووق بزنم هر دفعه
یکی از خاله های بابام خیلی پولداره
عروسی بودیم منم طبق معمول لباس ادمی زادی نپوشیده بودم
وسط رقص به هیچکس شاباش ندادن10تومن به من داد
طزشم کمک بود
همش از بالا دیده شدم من
از این تاپیک درد می‌باره
حسرت می‌باره
بغض می‌باره
میخوام بشینم انقدر گریه کنم تا بمیرم 💔🙂
خخواستگارای منم همچین طرز فکری داشتن ،شوهرمم همینطور، بخاطر همین موضوع بینمون خیلی بحث پیش میومد ،اونم تقصیری نداشت من از چاله بیرون اومده بودم بهش فشار میاوردم نمیخواستم بیشتر از این اونطوری زندگی کنم
شب چله و نامزدیم که حالت بهم میخگرد بیای از بس همه چی سمبل و شرتی بود.
داغووون
یکی نییت بگه نگیرین خب
خانواده بخدا خیلی مهمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز