من معمولا کاپشن مناسب نداشتم.
۱۲ سالم بود.کاپشنم کوچیک شده بود ولی متاسفانه بابام پول نداشت بخره برام.
داییم طبقه بالای ما خونه مادربزرگمزندگی میکرد و وضع مالیش بد نبود.هم خودش سرکار میرفت،هم زنش.
یه روز دیدم یه کاپشن برام آورده.اولش ذوق کردم،فکر کردم داییم ب ام کاپشن خریده.ولی بعد دیدم دست دومه🥺🥺🥺
اصلا فرم قشنگی نداشت تو تنم،جوری که حتی رنگدکمه هاس رفته بود ولی مجبور بودم بپوشم.😔
زنداییم مانتوهای کهنشو میداد من بپوشم.کاش نمیپوشیدم.
یبار زنداییم کتلت میپخت و بوش کلللللل ساختمونو گرفته بود.
انقدر هوس کرده بودم کهدفقط با بوش سیر شدم😢
نامرد میدونست دستمون خالیه دوتا دونه تو پیش دستی نیاورد لااقل تست کنم😁
بعد از اون هزار باااااار کتلت پختم و کتلت خوردم ولی اون تو یادم مونده😮💨
حتی دوره دانشگاهم لباس متنوعی نداشتم.کاپشنم اصلا جالب نبود و اکثر مواقع تنم نمیکردم.خجالت میکشیدم.فک کن همه بچه های دانشگاه خوشتیپ ولی من داغون.
هیچ وقت کسی سمت من نیومد تو دانشگاه.صورتمزشت نیست ولی لابد تیپم بد بوده دیگه.
بخاطر همین الآن خیلی هواسم به لباس و کفش بچم هست.نمیخوام از بقیه کمداشته باشه