2777
2789
عنوان

کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

| مشاهده متن کامل بحث + 254839 بازدید | 2496 پست
شوهر منم الان گیر داره بچه دار بشیم ،خانوادم که نمیتونن سیسمونی بخرن موندم چیکار کنم

من جهیزیه ب زور تونستن جور کنن خیلی سخت گذشت 

ولی ب شوهرم گفتم بچه از ماعه اگه نمیتونیم چارتا وسیله براش بخریم و فشارشو باید بذاریم رو یکی دیگه پس بهتره نیاریم

دارم کامنتا رو میخونم حسرت میخورم شماها دردتون لباس بود من اینقدر دردام بزرگ بود که حتی دلم‌نمیخواد ...

راست میگی عزیزم من بااینکه فقیز بودیم ولی پدرو مادر خوبی داشتیم پدرم خیلی زحمت میکشید تا ما آرامش داشته یاشیم ولی بیشتر ازاون درتوانش تبودولی واقعا عاشقمون بود 

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

خدا نکشتتت ببخش نمیدونم چرا خندم اومد 🤣🤣باور کن بچه ها خیلی ازاین کارا میکنن

از گشنگی بود هیچ بچه ای اینکارو نمیکرد همون موقع کلاس اول مدادرنگی نداشتم معلم به بغل دستیم میگفت بهم بده 

میکن روزیشو میاره😐 چقدر بدم میاد از این حرف

میگن از تو حرکت از خدا برکت ، پدرمم دقیقا همین طرر فکرو داشت که بچه روزی میاره و بارها میگفت جوری که من حس عذاب وجدان میکشتم که بی برکتم و پاقدمم خوب نیست 

اخه کسی که بیکاره و شغلی نداره چطور خدا بهش برکت بده؟

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:
افتضاح جوری ک خجالت میکشم تعریف کنم هیچکی من سختی نکشیده تو خونه همسایه ها کار می‌کردم واسه درقالب ک ...

خدا هست ديد و جبران ميكنه برات عزيزم 


خدایا سپاسگزارم ک منو میبینی و کمکم میکنی 🙏🏽🙏🏽🙏🏽
یادمه لباس زمستونی نداشتم مدرسه میرفتم میگفتن یخ نزدی از سرما لباست کو ، میگفتم گرممه سرما حس نمیکنم ...


الهی بمیرم برات واقعا دردناکه، ولی الان چند سالته؟ اون خاطرات رو فراموش کنه و زندگیتو از نو بساز

افتضاح جوری ک خجالت میکشم تعریف کنم هیچکی من سختی نکشیده تو خونه همسایه ها کار می‌کردم واسه درقالب ک ...

چقد زندگیت شبیه منه حس میکنم داری زندگینامه من رو مینویسی🥲

میشه درخواستم رو قبول کنی

آنه شرلی هم نشدیم که ازمون بپرسن آنه تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت...🙃
از گشنگی بود هیچ بچه ای اینکارو نمیکرد همون موقع کلاس اول مدادرنگی نداشتم معلم به بغل دستیم میگفت به ...

من پوست موز از جلو خونه همسایه آوردم انداختم پبش خونه خودمون ک بگم باکلاسیم موزدمیخوربم ،ی بارم برااولین بار ی میوه دزدیدم از جلو ی مغازع شش سالم بود میوه از دستم افتاد از ترس بردم پسش دادم مرده دلش سوخت بهم داد ش

حرف هم بزنم دربارش چیزی تغییر نمیکنه ،رواتپزشکمم پیشنهاد داد پیش روانشناس برم قبول نکردم

منم به شدت نیاز به روانشناس دارم ولی بنا به یه سری شرایط نمی تونم برم

الآنم خودمو با کار سرگرم می کنم، وگرنه یاد گذشته چنان دلمو می سوزونه... حالا بحث مالی و رسیدن به سر و وضع به کنار، دلم برای خودم می سوزه...‌‌‌‌‌‌‌‌. یه دختر ریزه میزه بودم که سر احمقانه ترین چیزا، یه میله آهنی سنگین رو می گرفت و تنم رو می زد... با دستای بزرگش صورتم رو کتک می زد... این وضع تا چند روز قبل عروسی ادامه داشت... من مجبور شدم ازدواج کنم... یه ازدواج کردم که از زندگی جهنمی خونه پدر هم کوفتی تره... 

هعییی 

از گشنگی بود هیچ بچه ای اینکارو نمیکرد همون موقع کلاس اول مدادرنگی نداشتم معلم به بغل دستیم میگفت به ...

شوهرت وضعش خوبه الان حالت چطوره چند سالته 

خدایا سپاسگزارم ک منو میبینی و کمکم میکنی 🙏🏽🙏🏽🙏🏽
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792