من واقعا میخوام بمیریم علی،باهم،این دنیا تحمل سخته برامون
خودمو گم کررم
نمیدونم باید چیکار کنم
کدوم هدفو انتخاب کنم
دارم ب سی سالگی نزدیک میشم و من هنوز ن شعل دارم ن ازدواج کردم ولی بشددت میترسم
گاهی این ترس باعث میشه قلبم فشرده بشه
تمام ادمایی ک بهم بدی کردن زخم زدن دارن راحت زندگی میکنن و من ازشون بیزارم و ارزو میکنم بمیرن
درک کردم تمام حرفاتو حرفای دل من بود امان از تهمت های ناروا 💔🖤🥀
خطاب به اون دو نفری که از طریق دعوا با من میخواستن طلاق بگیرن:
فکر نکنید نمیدونم که هر دوتاتون مورد دارید و بخاطر دوست پسراتون میخواستید قید شوهر و بچه هاتون بزنید ولی نتونستید چون ترسیدید که نکنه دوست پسراتون سر قولشون نمونن و ولتون کنن🙄
فقط به خدا واگذارت کردم امیدوارم همون حرف چن سال پیشم الان ب واقعیت نشسته باشه من نیستم تو باآدم جدیدی و روزی هزار مرتبه میگی خوب بود من قدر ندونستم من بخشیدمت خیلی وقته بخاطر خدا تا دلم روشن باشه اما فقط از خدا میخام روزایی ک من دیدم و حس کردم رو تو وخاهرات ببینید😊🦋
کاش خدا به دلت نگاه کنه و همه چیز رو برامون درست کنه تا خسته نشدیم
در اصل زندگیم اونی که بقیه فکر میکنن نیست💔
دلم میخواد به چهار میخ بکشمت بعد با ی چاقوی تیز اونقدر بکنم تو قلبت و بکشم بیرون تا دلم خنک بشه. دوست دارم اون دنیا خودم مامور عذابت باشم
تا تمام نفرت و کینه ای که تو این سالها ازت دارم و داشتم بهت نشون بدم خائن خیانت کار
خطاب به بابام تو خواساه های خودتو برای من خواستی ولی من نظر دیگه ای داشتم کاش یکم منو میشنیدی و میزاشتی سرنوشتم با یکی دیگه میساختم منو در حدش ندیدی الان خیلی احساس بدبختی میکنم
بتازون بلاخره خدا جواب ظلماتو میده
