کو خدا و عدالتش❓الان که کل وجودم بخاطر یکی از شیطانایی که افریده میلرزه چرا نمیاد عدالتشو اجرا کنه❓

میدونم طولانیه توروخدا بخونین خیلی خستم😭💔

بچها خودتون میدونین بقران هیشکی دشمنی با مامان باباش نداره💔

من ارزوم یه خانواده داشتنه ولی خوبش:)♥️

اگه بگم چقد به منو برادرو مادر ظلم شد از سمت یکی که مثلا اسمش باباس😕

مامانم زندانی و اسیرش بود یه تلفن به کسی میزد جهنم میشد نه جایی میرفت نه جایی میومد هررروز بحث و دعوا هر روز استرس و کتک کاری🤬

غذایی که میخواست رو گاز نبود قابلمه رو با جاش میزد تو دیوار بهش حرفای خیلی زشتی میزد معتاد بود بهش مواد نمیرسید میومد همه چیو تو خونه بهم میریخت😐خب به ما چه عوضی؟

اکثررررا بیکار بود همیشه تو فقط و بدبختی بودیم

داداشم از بچگی کار کرد

حالا من🥲

من بخاطر مامانم و دلسوزیهای بیجام تو نوجوونی پیر شدم استرس افسردگی حرص(اینا همش کلی درده:( که تو دوتا جمله خلاصه کردم)

چقد خودمو سپر بلاش کردم🥲

بزرگ شدم فهمیدن نههه نارو خوردم😂مامانم شیطان اصلیه خونمونو درس میدههه🥲

ولی بچه بودم حالیم نبود مامانمم در نوع خودش خیلی ظلم کرد بهم که ذره ایم کینه به دل ندارم

من تنها دختر خانواده و خار تو چشمشون بودم

اون از وضعیت خانواده ولی از یه طرف بابام(که حتی بدم میاد بهش بگم بابا)فرشته عذابم شد

سرکار که نمیرفت یه دیقههه احساس راحتی نداشتم همش خونه همش جنگ و دعوا

از اونور بقران شب زود میخوابیدم یا دیر صبح زود پامیشدم یا دیر حموم و دسشویی رفتنم بیرون رفتن و نرفتنم مدل راه رفتنم غذا زیاد میخوردم یا کم میخوردم لباس چی میپوشم بخداااا سر همه اینا هر روز بهم حرص میداد اصلا مریض بود

یه غذاییو دوست نداشتم منو کتکم میزد که هیچی باز ولم نمیکرد من با گریه باید سر سفره میشستم از غذایی که متنفرم میخوردم همیشهااا نه یکی دوبار

یه بار سر اینکه غذایی که دوست نداشتمو نمیخوردم و خونمونم مهمون بود چاقو زد تو پام و پشیمون نشد از کارش منو مجبور کرد غذا بخورم🥺

من بدغذا نبودما اذیتم نمیکردم میرفتم تخم مرغ میخوردم ولی مریض بود بقران

چقد کتکم زد و بهم میگفت ج نده

دو بار من بچه بودم تو جمع زد تو صورتم همیشههه تحقیرم میکرد انگار حسودیمو بکنه

یه بار منو زد بعدش گفت از دست فلانی ناراحت بودم اینو زدم😏🤬

یه بار سر هیچی یهو بیخبر بین زمین و هوا معلق شدم و محکم خوردم زمین بعد نیم ساعت فهمیدم چیشد:)💔

پول نمیداد لباس بخرم همیشه لباسام داغون بودم همیشه خجالت کشیدم بین دوستام و فامیل:)

پول ثبت نام کنکورو نمیدادددد

همونجایی که بابای باغیرت بقیه شرایط خوب برای دانشگاه بچهاشون محیا میکردن

پریود بودم پول نمیداد نبات بخرم یا نوار فکر کنید

یه بارم پریود بودم و خیلییی عصبی میخواستم غذا بخورم نمک پیدا نکردم پاهامو کوبیدم زمین😕

یهو مثه یه هار وحشی حمله کرد بهم و قابلمه ابجوشو پرت کرد سمتم

یه بار گلدونه خیلی سنگینو و پودر شد

مامانم چیکار کرد؟عادی نشست باهاش چای خورد

مامانم خیلی ادم بدجنسیه:(از جفتشون شانس نیوردم

چند وقت پیش گفتم کفشم پاره شده تا کی تحمل کنمممم؟پاشد هر هر خندید بشکن میزد که مثلا من خوشحالم تو کفشت پارست

چند روز پیش منو زد یجوری که شلوارم پاره شد

بازم وسیله پرت کرد از دور

من چون بچگیم خیلی تحقیر شدم و جلو جمع کتک خوردم با ۲۲ سال سن اگه کتک بخورم روانی میشم🥲💔 واقعا به جنون میرسم هم طرفو میزنم هم خودمو اصلا دیوانه میشم اینطوری بگم تحمل نمیکنم نمیتونم تحمل کنم ک صخل میشم🥲

منو زد سر هیچییییی🥺

(این انقد اینطوری وحشیانه منو میزنه یا تهدید میکنه منو میکشتم تنها باشم چاقو میگیرم دستم یا همش خوابای خیلی بد و وحشتناکی میبینم)

اونم از دور وسیله پرت کرد نمیاد جلو از خودت دفاع کنی با وسیله سنگین میزنه که یه جاییم بخاطر این سگ بی ارزش ناقص شه

واقعا دیوانه شدم شروع کردم به جیغ و داد کردن

سخته برام بچها من هیچکاریش ندارم من کل عمرم بخاطر این عوضیا تباه شده دست از سرم برنمیدارن منو با این سنم میزنن نمیتونمممم🥲

جیغ میکشم با همه وجودم که دست از سرم بردار حیووون یکم مرد باش ت...مشو داشته باش بیا جوری بزن از خودم دفاع کنم غلط میکنی هروی وسیله تو این خونه هستو به سمت من نشونه گرفتی هروقت دلت میخواد مثه سگ هاررر حمله میکنی بهم حیوون

مامانم بجای دفاع از من میگفت دهنتو ببند نمیگفت چی کشیدی از دست ما میگفت ساکت شو یه موقع شوهرم ماراحت نشه😂

خواستگار راه نمیدن من ۲۲سالمه جلوی ازدواجمم گرفتن چون گشادن نمیره سرکار پول ندارن

مگه میشه اخه؟تا کی تحمل کنم

هرکی جا من بود کلی بلا سر اینا اورده بود