نمیدونم ته دلم یاد اون روز میوفتم دلم میگیره که چقدر خوشحال بودم از خوشحالی پارسال داد میزدم میچرخیدم تو خونه از اینکه اینجوری بد تمومشد ناراحتم برای اون همه خاطرع
اما در کل نه زیاد ناراحت نیستم چون خیلی اواخر اذیتم کرد تحت فشارم گذاشت من جایی که قدرمو ندونن نمیمونم حتی اگر عاشق ترین باشم
هنورم فکر نمیکنم تو زندگیم هیچ مردی رو بتونم انقدر دوست داشتع باشم ولی نبودشو پذیرفتم