این کرم سلام نکردن رو جاری منم داشت
یه جوری نادیده ش گرفتم که دفعه های بعد خودش سلام می کرد.منم فقط می پرسیدم خوبی .دیگه سلام نمی کردم
یه بار جلوی پدرشوهرم هی صبر کردن سرش رو برگردونه تا سلام کنم.کنار پدرشوهرم وایساده بودم.آخر برنگشت بلند سلام کردم و روش رو برگردوند و سلام کرد
منم دفعه بعد وارد خونه پدرشوهرم شدم.سلام نکردم بهش.از زمین بلند شد.سلام کرد.منم پرسیدم خوبی؟
بی شرف به زن پدرشوهرم توی خونه پدرشوهرم اشاره می کرد من رو تحویل نگیره
آخرشم باز خودش با پدرشوهرم و زنش قهره.همه هم می دونن