2777
2789
عنوان

یک لحظه تصور کنید مرگتون رسیده

| مشاهده متن کامل بحث + 489 بازدید | 54 پست
به شرط اینکه درست زندگی کنی خیلی سخته گناه نکردن کامل

خدا از ما توقع گناه نکردنِ کامل نداره که عزیز.

اون عصمت و پاکیِ مطلق مخصوص ائمه و معصومین بوده و هست.

طبیعیه که ما نمیتونیم 

خدا غریبه نیست،خدا تنها کسیه که قضاوتت نمیکنه،خدا درکت میکنه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تازه ادما چقدر دل میشکنن تصور نمیکنن مرگی وجود داره من از ترس حتی جرات نمیکنم یه کامنت اینجا بزارم ه ...

اره واقعا 

وزن الانم:۹۷تاریخ:۱۰خرداد۱۴۰۳ وزن دلخواهم:۹۰. البته فعلا😇پیش به سوی لاغری💪پیش به سوی پیاده روی 🚶پیش به سوی گشنگی🌝وزن 31خرداد:92ونیم.وزن 31تیرماه :89کیلو 👈خدایاشکرت بابت توانی که درمن قرار دادی تابه وزن دلخواه اولیه ام برسم خیلی حس خوبیه خداجونم 🥰وزن دلخواهم دومم؟ 85 کیلوشدن.شهریور هم گذشت ۹۰ ام هنوز🌝امرو ز 15آبانه واین سه ماه بر اثر پرخوری های فراوانی ک داشتم یک کیلو اضافه کردم اما معلوم میشه لاغری ثابتی داشتم میخوام خودمو برای این سه ماه تنبلی ببخشم و دوباره به لطف خدای عزیزم شروع کنم ازهمین امروز انشاءالله پایان این ماه بیام و بگم یک کیلو کم کردم 💪

انسان اومده روی زمین تا زندگی کنه به هر نحوی که میتونه پولدار بشه لذتشو ببره میمیره غم بگیره افسرده بشه میمیره فقیر باشه میمیره گدا باشه میمیره ولی مهمه تو چطور میخوای زندگی کنی فکر کن یه کتاب به همه میدن با خودکار این کتابا خالیه مال هر کس هم یه اندازه تعیین شده ای داره حالا بهت میگن حالا باید به اندازه که این کتاب پر بشه داستان بنویسی داخلش آیا داستان که توی مینویسی مثل بقیس؟ معلومه که نه اما تو اندازه کتاب رو مشخص نکردی ولی تو هستی که انتخاب می‌کنی داستان چی باشه قرار نیست چون پدر من پولدار نیست منم نباشم اون داستان خودشو داره منم داستان خودمو باید بنویسم اگه همش به اون آخر کار فکر کنیم پس چرا اومدیم اینجا ؟که زندگی کنیم گاهی توی نوشتن داستانمون خسته میشم کلاف میشیم نا امید میشم اما بهر حال باید به خوبی انجامش بدیم و تمومش کنیم 💚

با بال شکسته پرواز کردن هنر است💚✨️

من دوماه پیش از خدا خاستم صبح رو نبینم سوره حشر خوندم تو تاپیکام هست همون شب طرفای ساعت سه و  چهار بدنم بیحس کامل بود قلبم درد میکرد و جونی واسه تکون خوردن نداشتم ولی نمیترسیدم خنده رو لبام بود چیزی بود که از ته دل میخاستم و میخام مگه چه چیزی بهتر از پایان عذاب کشیدن میتونه باشه 

گاهی باید خندید بر غم های بی پایان🖤
خدا از ما توقع گناه نکردنِ کامل نداره که عزیز.اون عصمت و پاکیِ مطلق مخصوص ائمه و معصومین بوده و هست. ...

وقتی دورت شبانه روز پر از ادمایی که به چشم گناهاشونو میبینی و دم نمیزنی تازه وقتی حواست نیست باهاشون ادامه میدی مثل غیبت 

بوی لجن و شیطانو‌ من از دانشگاه دیدم که وول میخورد انگار تو کلاس ها بین نگاها حتی تو دستشویی که دخترا میومدن 

حتی اگه عمل صالح هم باشم حتی اگه قراره اون دنیا برم بهشت بازم از مرگ میترسم هر روز بخاطر اینکه بیدار ...

من که خیلی دوست دارم برم 

شاید چون تعلق به این دنیا یا کسی ندارم 

یا اینکه چون علاقه شدید به کسی ندارم 

فقط نگران مادرمم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

تعلیق

اماکافی | 42 ثانیه پیش
2791
2779
2792