2777
2789
عنوان

خواهر شوهرم استادش عاشقش شده

| مشاهده متن کامل بحث + 171955 بازدید | 782 پست

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

من برای موقعیت شغلیش نگفتم.‌اینکه سر کلاس هواسش به خواهر شوهرم بوده حسودیم شد. قیافه ی جفتشونم خیلی ...

دختر این قدر حسود نباش البته اولین عروس حسودی نیستی ک دیدم 

خدایاااا تورو خدا کمکم کن   

دست خودم نیست

هر وقت برام خواستگار خوب اومد زن داداشام فهمیدن اون خواستگاری ب هر دلیلی بهم مبخورد

ازین ب بعد تصمیم گرفتم هر خواستگاری برام اومد زن داداشام خبر دار نشن 

من به امید زنده ام ☘️

چقدر چندش!!!!

خیلی زشته که استادی عاشق شاگردش بشه... همه جایِ دنیا این موضوع قبح داره..... اگر کشور جهان اول بود اقا شغلشون رو از دست میدادن... آدم افسوس میخوره واقن... ببین کیا موندن تو کشور...اخلاق مرده....

منم فقط یه پسر بی پول دانشجو که هیچی نداشت عاشقم شد بدجور. اونم خودم نخواستم. بقیه فقط دنبال سواستفاده و این چیزا بودن. اخرشم ترشیدم و ناکام موندم😬

امروز حس می‌کنم که از سال های گذشته هم آزادترم، چون از یادها و امیدهای واهی رها شده‌ام. می‌دانم که هیچ چیز دوام ندارد.

فقط در صورتی باور کردنیهکه استاد دانشگاه همون ۴۵ اینا باشعخواهرشوهره هم ۳۰ به بالا

باور کردنی هست زمانی دانشجو بودم چند تا استاد جوان مجرد داشتیم هم خانم هم آقا بودن 

تازه یکیشونم آقای خوشگل چشم رنگی خوشتیپ بود😄

آدما رو از خوب بودنشون پشیمون نکنیم
چقدر چندش!!!!خیلی زشته که استادی عاشق شاگردش بشه... همه جایِ دنیا این موضوع قبح داره..... اگر کشور ج ...

چه ربطی داره آخه. مگه از شاگردش سو استفاده کرده. بابا اومده خواستگاری😂 بعدم مگه تا آخر عمرش میخواد دانشجو بمونه بالاخره ک ارتباط شاگرد استادیوم تموم میشه

یکی یه تاپیکی زده بود 

که من و زنداداشم و مامانم با هم رفتیم بوتیک 

اونجا خانم فروشنده از بچه ی داداشم خوشش اومد بغلش کرد 

بعدش منو از مامانم خواستگاری کرد زنداداشم خیلی عثبانی شد که مگه مغازه جای خواستگاری کردنه باید رسمی بیایید خونمون بعدش با خشم بچه رو از بغل خانومه کشید و رفتن خونه 

خانومه بهم گفت مطمئنم اون زن خواهرت نیست گفتم بله زنداداشمه 

منم توی یک ورکشاپ که توی دانشگاه برگزار شده بود یک پسره چند بار برگشت زل زد بهم که ردیف های پشت سرش نشسته بودم شماره ی منو توی فرمی که قرار بود همه شماره هاشون بنویسن تا یک گروه تشکیل بشه برداشته بود بهم پ هم داد فهمیدم اونه ج ندادم 

الان پشیمونم😅😅😅  شاید ماهم لیلی مجنون می شدیم

آدما رو از خوب بودنشون پشیمون نکنیم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

مکث کوتاه

11aye | 14 ساعت پیش