البته
به جز زیبایی شانس هم دخیله
دایی من تقریبا همون منطقه زندگی میکنه
بعد ایام محرم شام اب گوشت بره میدن
از خوشمزگی ش نگم برات هیچی یه روز به استاد یه دعوت سردستی میزنه فکر نمیکرده استادقبول کنه یا بیاد بعد اذان میبینه گوشیش داره زنگ میخوره
جواب میده میبینه
استاد با خانواده اس
خلاصه مامانش از دختر استاد خوشش میاد ورفت واومد ادامه پیدا میکنه تا الان که ۵سالیه یه شام امام حسین واسطه خیر میشه