به خدا با اين دعواهاشون گند زدن به دنيا و آخرتمون
هيچى روانمون رو بهم ريختن و الان من و برادرام انقدر عصبى هستيم با خودشون مثل وحشيا برخورد ميكنيم نه اينكه فكر كنى از قصد ،عصبى شديم
حالا پيش خدا هم گناهكاريم ،انقدر گره به كارمه ،از چيه
پدر و مادرم از رفتارم اذيت ميشن
ولى من كم طاقت شدم ،عصبيم ،نميتونم خودمو كنترل كنم
نميدونم چرا خدا به ى سرى بچه ميده ،